معنی خلاف انگیز - جستجوی لغت در جدول جو

آنچه سبب ملال و دلتنگی شود

(خَ / خِ)

انگیزندۀ خیال. آنچه موجب تخیل شود. آنچه خیال را در ذهن بپروراند:
هرکو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش بحرام ار خود صورتگر چین باشد.
حافظ

(چَ اَ)

خوش بو. معطر. آنکه بوی گلاب دهد:
شاه چون گرم گشت از آتش تیز
گفت با آن گل گلاب انگیز.
نظامی (هفت پیکر ص 178)

ملال آور. رجوع به ملال آور شود

آنچه بوی گلاب دهد معطر خوشوبو. یا گل گلاب. معشوق زیبا و معطر: شاه چون گرم گشت از آتش تیز گفت با آن گل گلاب انگیز... (هفت پیکر)

فرم انگیز اندوهبار آنچه که تولید ملال کند: (دقایق ملال انگیز بکندی سپری میشد)

آشوبنده گزند رسان برانگیزاننده فتنه، گزند آور، بدبخت. گزند آور، بدبخت

تاثرآور، خسته کننده، کسالت آور، کسالت بار، کسالت زا، ملال آور، ملالت بار، ملالت انگیز، ممل
متضاد: شادی بخش، نشاطانگیز، نشاطافزا

ترس آور، ترسناک، دهشت آور، دهشت انگیز، دهشت زا، مهیل، وحشتناک، وهمناک، هول انگیز، هولناک

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما